روایتی از نقش اراک در انقلاب/ از آغاز مبارزات علنی به همت کارگران ماشین سازی تا شهید شدن نوجوان 13 ساله

اراک یکی از شهرهای تاثیرگذار در وقایع انقلاب بود، تظاهرات خیابانی مردم این شهر بر علیه رژیم پهلوی به گونه‌ای بود که ساواک، نیروی پلیس و نیروی کمکی موجود را برای سرکوب تظاهرات ناتوان اعلام کرد و درخواست اعزام فوری نیروی کمکی و حتی اعلام حکومت‌نظامی در اراک کرد.

خبر ساز ـ اراک؛ طی روزهای گذشته گزارش‌هایی با عنوان «روایتی از انقلاب| از تلاش‌های شاه برای رواج فرهنگ غرب در اراک تا شکل‌گیری هسته‌های مردمی برای مقابله با پهلوی» و «روایتی از نقش اراک در انقلاب/ از سفر شاه به روستای ده‌پول تا سفر علمای اراکی به عراق برای دیدار با امام» در خبر ساز منتشر و طی آن گوشه‌ای از وقایع و تشکل‌های مردمی انقلاب در اراک بازگو شد.

این موضوع مهم است که انقلاب اسلامی حاصل این فعالیت‌های مستمر، هرچند کوچکِ اقشار مختلف مردمی است، ساواک هم در تمام جاهایی که احتمال شکل‌گیری اندیشه مخالفی را می‌داد، نفوذ می‌کرد و اجازه بروز و ظهور کوچک‌ترین حرکت را نمی‌داد.

محافل مذهبی، کارگری، زنان، دانشجویی و بازاری ازجمله این تشکل‌های مردمی بود، هرچند خفقان دوره پهلوی باعث عدم انجام حرکت جدی می‌شد و تا میانه دهه پنجاه این امر به خوبی احساس می‌شد؛ اما در سال 1356 با پیچیده شدن خبر فوت فرزند امام خمینی در کشور، ناگهان آتش‌ زیر خاکستر شعله‌ور شد، اولین حرکت جدی 19 دی همان سال و در قم کلید خورد و پس از آن شهرها یکی پس از دیگری به انقلاب پیوستند.

شروع حرکت‌های آرام

با درگذشت آیت‌الله مصطفی خمینی در آبان سال 1356 مراسم‌های یادبود مختلفی در سراسر کشور گرفته شد، در اراک هم چند مراسم ختم محدودی برای ایشان در مساجد آقا ضیاءالدین و حاج‌آقا صابر برگزار شد.

علاوه بر آن دانشجویان مدرسه عالی علوم هم با برپایی نمایشگاه‌های کتاب و عکس، پخش اعلامیه و خبررسانی به سایر اقشار به سمت آگاهی بخشی عمومی و توسعه فضای مبارزه گام برداشتند، نتیجه این اقدام تحت تعقیب قرار گرفتن برخی دانشجویان فعال و شاخص توسط ساواک و تعطیلی مدرسه عالی علوم بود.

به‌گونه‌ای که موضوع به قطعنامه حاضران در مراسم چهلم آیت‌الله مصطفی خمینی نیز کشیده شد، در آن قطعنامه که توسط حجت‌الاسلام محمدجواد حجتی کرمانی در میان انبوه جمعیت سوگواران مسجد اعظم قم خوانده شد «باز کردن دانشگاه‌ها و مدارس عالی تهران، اصفهان و اراک» در شمار یکی از بندها قرار گرفت.

چندی بعد تاسوعا و عاشورای سال ۱۳۵۶ فرصتی پیش آورد تا مردم به صورتی اعتراض خود را ابراز کنند، تظاهرات محدود در این روز، اگرچه وسعت و دامنه قابل‌توجهی نداشت، اما در بولتن سری ساواک انعکاس پیدا کرد: این فعالیت‌ها در روزهای تاسوعا و عاشورا در یک سطح وسیع‌تر ادامه یافت و منجر به انجام تظاهرات اخلالگرانه از طرف متعصبین مذهبی و عناصر وابسته به گروه‌های افراطی و برانداز مذهبی در شهرهای قم، اصفهان، کرمانشاه، تبریز، اهواز، دزفول، بهبهان، شیراز، جیرفت، نجف‌آباد، ساری، بابل، اراک و... شد.

با کشتار 19 دی قم، آتش انقلاب شعله‌ور شد، در اراک انقلابیون با پخش اعلامیه در مساجد و مدارس سعی در پخش خبر این اتفاق بین مردم داشتند، از این به بعد عده‌ای از جوانان در تجمعات و تظاهرات قم شرکت می‌کردند تا بتوانند حرکتی این‌چنینی را در اراک آغاز کنند.

پس از قیام مردم قم، مردم تبریز به پا خاستند، با شهادت 13 نفر در این قیام، مراسم یادبودی برای آنان در سراسر کشور گرفته شد. در اسناد ساواک این چنین آمده است: مجلس بزرگداشت شهدای تبریز، قبل از ظهر روز دهم فروردین با شرکت حدود ۲۰۰ نفر در مسجد آقاضیاء تشکیل شد و حجت‌الاسلام مجتبی میرجعفری در آن مراسم سخنرانی و به تجلیل از شهدای تبریز پرداخت.

حاضران در آن مجلس برای سلامتی امام خمینی نیز دعا کردند، مأموران با این فعالیت‌ها برخورد می‌کردند و هرگونه اقدامی در جهت راه‌اندازی راهپیمایی را خنثی می‌کردند؛ اما جسته‌وگریخته این فعالیت‌ها تا خرداد 57 ادامه داشت تا آنکه در سالگرد قیام 15 خرداد بازاریان دست به اعتصاب زدند.

افطار با طعم گاز اشک‌آور

پس از چندی که ماه رمضان با فصل گرما و ماه مرداد همزمان شده بود، فرصت خوبی پیش آمد تا در مجالس سخنرانی مساجد، حرکت‌های انقلابیون علیه رژیم پهلوی شدت پیدا کند.

شیخ علی ریخته‌گر تهرانی در مسجد حاج محمدابراهیم و حجت‌الاسلام قدرت‌الله نجفی در مسجد حاج تقی‌خان و حجت‌الاسلام سید مجتبی میرجعفری در مسجد آخوند مجلس سخنرانی هرروزه داشتند، انقلابیون بعد از پایان این مراسم‌ها اقدام به تظاهرات می‌کردند و شعارهایی در حمایت از امام خمینی و علیه شاه می‌دادند، چندباری هم این تظاهرات به خشونت کشیده ‌شد.

حمله پلیس به مردم با واکنش آنان روبرو شد و درگیری به کوچه‌ها و خیابان‌های اطراف کشیده شد، مأموران برای خاموش کردن شعله‌های اعتراض مردم از ماشین آب‌پاش و گاز اشک‌آور استفاده کردند.

در آن روز دو نفر از مأموران انتظامی مجروح و هفت نفر از تظاهرکنندگان بازداشت شدند، چند روز بعد از پایان ماه رمضان، کشتار 17 شهریور تهران پیش آمد.

صدها تن با تیراندازی مأموران رژیم کشته شدند و جوی خون در میدان ژاله جاری شد، بیشتر شهدای جمعه سیاه، اهالی تهران بودند؛ اما در آن میان تعدادی از اهالی شهرهای دیگر هم دیده می‌شد، از آن جمله دو شهید اراکی به نام‌‌های شهید سید مجتبی جعفری و درویش‌‌علی گنجی کودزری بودند.

درخواست نیرو برای مقابله با مردم

پس‌از حادثه تلخ 17 شهریور اعتصابات در کل کشور شروع شد، در اراک ابتدا کارگران ماشین‌سازی و بعد کارکنان اداره برق دست از کار کشیدند، این اعتصابات چند روز یکبار با وعده‌های مسئولان تمام و دوباره با عملی نشدن آنها از سر گرفته می‌شد.

عاقبت بعد از چند روز کارگران تصمیم گرفتند تا شهر راهپیمایی کنند، روزنامه اطلاعات این اتفاق را این‌گونه گزارش کرد:«کارگران با طی فاصله نه کیلومتری کارخانه به استانداری در یک راهپیمایی آرام، مقابل استانداری تجمع کردند، در این محل دانشجویان مدرسه عالی علوم اراک پشتیبانی خود را از اعتصاب کارکنان ابراز داشتند و دسته‌گلی به کارگران اهدا کردند، سپس معاون استاندار با اعتصاب‌کنندگان وارد گفت‌وگو شد و قرار گذاشت که روز شنبه شخص استاندار در کارخانه حضور خواهد یافت و با کارکنان به گفت‌وگو بنشیند. کارکنان آنگاه پیاده به کارخانه بازگشتند و در کارخانه اجتماع کردند.»

بعد از کارگران، فرهنگیان تصمیم گرفتند تا اعتراض خود را به حکومت پهلوی به نوعی ابراز کنند، با اعتصاب دبیران مدارس دبیرستان به حالت تعطیل درآمدند، چند روز بعد هم خیابان‌های اراک شاهد تظاهرات و راهپیمایی آرام مردم بود. اعتصابات و تظاهرات در آبان‌ماه ادامه پیداکرده و هرروز ابعاد گسترده‌تری یافت.

ابعاد این اتفاقات به‌گونه‌ای بود که ساواک، نیروی پلیس و نیروی کمکی موجود را برای سرکوب تظاهرات ناتوان اعلام کرد و درخواست اعزام فوری نیروی کمکی و حتی اعلام حکومت‌نظامی در اراک کرد.

در اسناد ساواک آمده است: «حدود ۲۰۰۰ نفر جوان که اکثر آنان دانش‌آموز و همچنین دانشجو و معلم بوده‌اند، در مقابل اداره آموزش‌وپرورش اراک اجتماع و ضمن دادن شعارهای زننده تقاضای آزادی دو استاد خود را نموده و به توضیحات مربوط به این‌که کسی از آنان زندانی نمی‌باشد قانع نشده و ضمن پرتاب سنگ به اداره مذکور و تخریب درب و شیشه‌های آنجا به دستجات ۴۰ الی ۵۰ نفری تقسیم و به تخریب و آتش‌سوزی در نقاط مختلف شهر پرداخته و تابه‌حال دو باب مغازه اغذیه‌فروشی و دو بانک صادرات، سینما قصر طلایی و انبار مشروبات الکلی را به آتش کشیدند. ضمناً با آتش زدن لاستیک، چوب و جابجا نمودن اتومبیل‌ها ایجاد راه‌بندان در خیابان‌ها می‌نمایند، به علت پراکنده بودن نقاط موردحمله آشوبگران و عدم تکافوی نیروی پلیس و نیروی کمکی، کنترل نقاط موردنظر امکان‌پذیر نیست.

محرم خونین اراک

مردم حاضر نبودند از پا بنشینند و روز‌ها به برگزاری تظاهرات می‌پرداختند، روزنامه اطلاعات خبر داد که جمعیت سی‌هزارنفری از روحانیون، بازاریان، فرهنگیان و دیگر اقشار به سمت میدانی که به نام آیت‌الله‌العظمی خمینی نام‌گذاری کرده بودند، راهپیمایی کردند.

در روزهای بعد تظاهرات اراک رنگ خون به خود گرفت: اغتشاشات در خمین و اراک همچنان ادامه دارد، ضمناً در اراک از بدو شروع تظاهرات تاکنون تعداد 4 شعبه بانک صادرات و قسمتی از شعبه مرکزی بانک سپه و یک شعبه بانک ملی و سازمان زنان توسط تظاهرکنندگان که برخی از آنان مسلح به تفنگ بادی بوده‌اند به آتش کشیده شده و شیشه‌های یکی از شعبه‌های بانک سپه نیز شکسته شده است، ضمناً براثر تیراندازی مأمورین انتظامی در خمین یک نفر مجروح و یک نفر کشته و در اراک هم یک نفر کشته‌ شده است.

سعید ادبجو که دوازده سال بیشتر نداشت در این روز به شهادت رسید، با شهادت این نوجوان و نزدیک شدن به محرم، مردم برای شکست حکومت پهلوی مصمم‌تر شدند.

امام در آستانه ماه محرم با صدور پیامی خطاب به ملت ایران خواست تا با اتکا به قدرت الهى، ریشه‌هاى باقیمانده درخت ستمکارى و خیانت پهلوی را قطع کنند،. مردم هم خواسته امام را لبیک گفتند و در این ماه تظاهرات خود را پرشورتر برگزار کردند.

نیروهای امنیتی هم سعی داشتند تا شهر را کنترل کنند،دومین روز محرم حسین آقاخانی در تظاهرات خیابان پهلوی تهران به شهادت رسید.

فردای آن روز با مراقبت شدید مأموران، پیکرش به اراک منتقل و در کنار مقبره آقا نورالدین دفن شد. تا روز نهم محرم اعتراضات به‌صورت پراکنده بود؛ اما در روزهای تاسوعا و عاشورا تظاهرات به اوج خودش رسید: تظاهرات عظیم مردم اراک در صبح روز عاشورا با آرامش برگزار، اما عصر آن روز با تیراندازی پلیس به خون کشیده شد.

بنا بر گزارش‌های ثبت‌شده، از ساعت ۹ صبح دسته‌های مختلف عزادار از مساجد شهر حرکت و به‌طرف میدان اصلی روانه شدند؛ که از آن جمله دسته‌ای با جمعیت حدود ۵۰۰۰ نفر بود که از مسجد آقاضیا حرکت و با دادن شعارهایی در حمایت از امام خمینی، به میدان مذکور رفتند و آنجا روی زمین نشستند.

در میدان باغ ملی حجت‌الاسلام میرجعفری برای جمعیت حاضر سخنرانی کرد، سپس قطعنامه راهپیمایی قرائت و بعدازآن جمعیت که تعداد آن به ۲۰۰۰۰ نفر می‌رسید از خیابان شاهپور به‌طرف میدان کرهرود حرکت و شعارهایی علیه شاه و در حمایت از رهبری امام خمینی سر دادند.

پس از بازگشت مردم به شهر، حدود 3 هزار نفر در میدان پهلوی تجمع و شعار علیه شاه اقدام به تخریب چهار شیر اطراف پیکره شاه کردند، این عده با طناب، سیم بکسل، بمب دست‌ساز و جوش کاربیت قصد پایین آوردن مجسمه شاه را داشتند.

در این هنگام مأموران پلیس با شلیک گلوله به آنان حمله‌ کردند، نشریات تعداد مجروحین این حمله را تا 60نفر اعلام کردند. ذبیح‌الله نوری‌زاده و ذبیح‌الله دارابی‌نژاد در اطراف میدان پهلوی و غلام‌عباس سلیمانی نزدیک بیمارستان پهلوی(ولیعصر فعلی) به شهادت رسیدند.

چماقداران در خیابان

صبح روز بعد طرفداران رژیم شاهنشاهی برای مقابله با انقلابیون، اقدام به سازمان‌دهی افرادی کردند. این افراد با پشتیبانی نیروهای پلیس در خیابان‌ها حرکت می‌کردند و در حمایت از شاه شعار می‌دادند.

در اراک عده‌ای چماق به دست امروز پیاده یا سوار بر کامیون‌ها به خیابان‌ها ریخته درحالی‌که به طرفداری از رژیم و شاه شعار می‌دادند، شیشه‌های چندین مغازه را شکستند.

در تظاهرات امروز چهار نفر مجروح شدند، مأموران به‌زور عکس‌های شاه را به روی اتومبیل‌ها نصب می‌کردند. چماق‌به‌دستان به قریه سنجان از توابع اراک نیز حمله کردند که با ایستادگی مردم روبرو شدند و درنتیجه یک نفر شهید و پانزده نفر مجروح شدند.[12] تنها شهید این واقعه خونین، محمد نبئی بود.

یادداشت آنتونی پارسونز سفیر انگلستان در تهران، از واقعه آن روز بسیار گویاست: «در سیزدهم دسامبر «22 آذرماه 57 اجتماع گروه به‌اصطلاح خودانگیخته‌ای از افراد طرفدار دولت در استان‌ها به تظاهرات پرداختند. در اصفهان، مشهد، اراک و چند شهر دیگر روستاییانی را که با اتوبوس به شهر آورده بودند، به خیابان‌ها هجوم بردند، سربازان نیز به این گروه پیوسته بودند، پوسترهای آیت‌الله خمینی را که به درهای ادارات و مغازه‌ها نصب‌شده بود پاره می‌کردند و مردم را با سرنیزه مجبور می‌کردند که فریاد بزنند زنده‌باد شاه،گروه‌های مخالف دولت نیز به حرکت در‌آمدند و بین این دو گروه درگیری شدیدی روی داد که بسیار کشته‌ها از آن واقعه به‌جای ماند. ژنرال ازهاری از این واقعه به خشم آمد.، او چند روز بعد به من گفت این درگیری همه آنچه را که درنتیجه خودداری ارتش در روز عاشورا بافته بودیم بر باد داد. این تظاهرات به طرفداری از شاه توسط فرماندهان نظامی محلی سازمان‌دهی شده بود. نشریه اخبار جنبش اسلامی مدعی شد که این اقدامات با هماهنگی استاندار، بهادری نماینده اراک در مجلس شورای ملی، رؤسای ژاندارمری، شهربانی و ساواک تدارک دیده شده است.»

نتیجه اقدامات خرابکارانه عوامل وابسته به رژیم در اراک و چند شهر دیگر چنان سهمگین و دل‌خراش بود که آیت‌الله بهشتی به انقلابیون توصیه کرد که خبرنگاران خارجی را تشویق کنند بروند قم، اراک و یزد را از نزدیک ببیند.

از سوی دیگر آیات عظام گلپایگانی، مرعشی نجفی و شریعتمداری با انتشار اعلامیه‌ای مشترک درباره حوادث جاری کشور، با محکوم کردن قتل و جرح مردم و تخریب و غارت اموال آنان در شهرهای مشهد، تبریز، اصفهان، اراک و... به‌عنوان ابراز همدردی با مجروحان و بازماندگان مقتولین، روز ۱۷ محرم برابر ۲۷ آذر را عزای عمومی اعلام کردند.

در این روز تمامی مغازه‌های بازار و خیابان‌های اراک بسته بود، ضمناً مجلسی در مسجد آاکبر اراک برگزار شد، در آن مجلس یک روحانی سخنرانی و بار دیگر بر خواسته‌های مردم انقلابی تأکید و اصرار کرد.

جمعیت حاضر نیز در مسجد شعارهایی علیه شاه سر دادند و هنگامی‌که از مسجد بیرون آمدند با حمله نیروهای نظامی و انتظامی پراکنده شدند.

*************

گزارش از محمود خدابخشی

*************

انتهای پیام/

بیشتر بخوانید